آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

نازدونه خوشگل ما

قندون من

1392/5/27 17:20
نویسنده : مامان شیما
379 بازدید
اشتراک گذاری
عقش مامانی سلام دارم ریز ریز بعضی کارتو یادداشت می کنم تا وارد کپم ولی نمیشه که تو طول روز که عمرا بزاری من دست بزنم به لبتاپ و تبلت وقتی با هزار مکافات در حالی که اشک منو در میاری می خوابی هم خودم دارم غش می کنم ولی بگما تو طول روز هم واسه کارات و شیرین زبونیات غش می کنم دلم می خواد قورتت بدم درستی عزیزکم این روزا اغلب دنبال دفتر نقاشی و مداد شمعی واسه نقاشی هستی راه میری میگی نناشی نناشی بعدم میشینی میگی چشم چشم ابو دما . دهن گردو یا تابتو هل میدی میگی تاب تاب عباتی خدا منو ننداسی _ چند روز پیش برای اولین بار پت و مت دیدی و تا شروع کرد به گذاشتنش دویدی عروسک پت و مت آوردی گفتی پتو متو خخخخ _اسم فامیلتو خیلی جالب می گی از وقتی بحث خراب کردن خونه آقای هادی پور هست و هی اسمشو میگی هادا پور فامیل خودتم از حالت صصابی که می گفتی تبدیل شده به صصاپور ههههه _ دیگه کلمات رو خیلی درست تر می گی مثلا قبلنا می گفدی هالاپو یعپی خداحافظ چه ربطی داره نمی دونم ولی می گفتی حالا قشنگ می گی خاداپیس _ کلماتی که می گی خیلیه ولی بعضیاش که یادم میاد ایناس آموش یعنی خاموش چوش یعنی کوش تتکر یعنی تشکر مامانجون زو زو یعنی ماان جون زهره :-) اب باسی یعنی اب بازی لا . لا این کلمه وقتی تو کالسکه یا تو بغل باشی دایم تکرار میشه یعنی راه راه هههه منه وقتی می خوای مالکیت چیزا رو بگی چاقو . داشوق . چنجال . بشاب . لیبان اینا ظرف و ظروفن خخخخخخ بیه همون بله هست گشنگ وقتی چیزی جدید بپوشیم در حالی که لمسش می کنی و اباز می کنی ممد صا یعنی محمد صالح و خیلی خیلی کلمه که الان یادم نیست ولی تقریبا همه چیزو تکرار می کنی جالبه در خ،نه ها و مسیر کوچه ها رو هم می شناسی مثلا از مسیر خونه مامان بزرگ بریم فورا میگی مامان جان زو زو
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)